• چالش سی روزه خودیابی
این چالش از وب آیسان شروع شد فکر کنم؟ *من که همیشه ی خدا گیج و منگم شادم از یه جای دیگه؟ *به هرحال از اینجا دیدمش اگه کسی برای اولین بار اینجا اینو دیده دعوته تا انجامش بده.
شروع:1400/9/21
روز اول
در این لحظه چه حسی داری؟ :
عصبانیت کلمه خوبی برای الانم نیست پس کنار میزاریمش بجز اون سردرگم هستم و احساس سردرد دارم البته حجم زیاد درس های که روی سرم ریخته هم بی تاثیر نیست.
روز دوم
چیزی که تو زندگیم به بیشترش نیاز دارم؟:
سوال عجیبیه :" ولی اگه منظورش چیزیه که دارم و به تمامش نیاز دارم احتمالاً بشه گفت کتابای درسیم
ولی اگه منظورش چیزیه که ندارم ولی الان نیاز دارم؟ احتمالا باید بگم آرامش و راحتی و پول....
روز سوم
چه چیزی می‌تونه الان خوشحالم کنه؟
اینکه معلم ورزش بهم یه نمره درست و حسابی بده...
اینکه حال بقیه خوب باشه،یه ونتی تقدیمم کنن، استوری کوئست یائه شاید؟ ، توی چپترای بعدی هونکای یه خبری از سو، زیگفرید و ریوما توی مین استوری هونکای بشه "-" ، حالشون خوب بشه سلامتیشون بدست بیارن، فردا ازم درس نپرسن؟ ووووو...
روز چهارم
تو زندگیم چی درست پیش میره?
راستش همه چیز، همینجوریه که توی یه زندگی عادی باید باشه
یه چیز عجیبی که توی همه هست اینه که همیشه فکر میکنن همه چیز اشتباه اگه درحال درد کشیدن باشند، همه بیشتر و بیشتر میخوان و اینجاست که چیزایی که دارن رو فراموش میکنن.
روز پنچم
بابت چه چیزایی تو زندگیم سپاسگزارم؟(10 لیست شکرگزاری)
1.اینکه هر روز یه شانس جدید برای زندگی کردن دارم
2.کاراکترای مورد علاقم*دیدنشون خوشحالم میکنه*
3.تمام آدمایی که توی بیان ملاقات کردم
4.آهنگ هایی که گوش دادم
5.مناظر زیبایی که دیدم
6.چین و هنرش، چین و افسانه هاش
7.غذاها
8.آرورا
9.باران
10.انگشتام
روز ششم
تو این هفته کِی شادی رو تجربه کردم؟
موقعی که ری بهم گفت خوشگلم.
روز هفتم
لیست همه‌ی پیروزی‌ها و موفقیت‌های کوچیکم.
نخوندم*ترجیحا با لحن این پستای اینستاگرامی بخونید*
روز هشتم
چه چیزی آزارم میده؟ چرا؟
افکار احمقانه بقیه و خودم که تا الان هیچکاری برای خودم نکردم؟ چطوری قرار با خدا روبه رو بشم؟
روز نهم
در حال حاضر اولویت‌های من چی هستن؟
زندگی کردن، آدم بهتری شدن و درس
روز دهم
چه چیزی رو در مورد خودم دوست دارم؟
سؤال سختیه-
بعدا جواب میدم*
روز یازدهم
چه کسی برای من اندازه دنیا ارزش داره و چرا؟
فقط یه نفر نیست خیلی بیشتر از یه نفره...
روز دوازدهم
اگه می‌تونستم، چه پیامی رو با دنیا به اشتراک می‌ذاشتم؟
دنیا نیاز به پیام من نداره در هر صورت به کار خودش ادامه میده.
ولی ایکاش دست از اینکه آدمای اشتباهی رو ببره برداره چرا باید آدمای خوب زودتر بمیرن همیشه؟
روز سیزدهم
چه نصیحتی برای خود کوچکترم دارم؟(الان خودم اون نصیحت رو دنبال میکنم؟)
نیازی نیست بترسی، اشتباه کردنم بد نیست و نیازی نیست که همه چیزو بلد باشی، نیازی نیست خیلی تلاش کنی ولی تلاش کردن حس خوبی داره نه؟ پس ادامه بده همینجوریم خوبه
روز چهاردهم
این هفته چه درسی گرفتم؟
تنها درسی که یادمه معرب و مبنی و چیزایی که بهشون مربوطه lol
روز پانزدهم
اگه تمام زمان دنیا رو داشت اولین کاری که میخواستم انجام بدم چی بود؟
میخوابیدم.
روز شونزدهم
چه چیزی انرژی من را تخلیه می‌کند؟ چه گونه میتوانم کاهش بدهمش یا قطعش کنم؟
حرف زدن و جواب سوال بقیه رو دادن؛ قطع کردنش راحته فقط نادیده بگیرشون.
روز هفدهم
صبح ایده آل من چگونه هست؟
صبحیه که با حس خفگی بیدار نشم و سردرد توی کل سرم نپیچیده باشه.
روز هجدهم
روز ایده آل چگونه است؟
همون ویژگی های صبح ایده آل+احساس خستگی نداشتن توی شونه هام.
روز نوزدهم
چه چیزی باعث میشه احساس زنده بودن بکنم؟ آخرین باری که احساس زنده کردن داشتم کی بود؟
اون لحظه ای که دستم زخمی میشه یا یه بخش از بدنم خونریزی میکنه تازه یادم میاد زندم،یادم نمیاد
روز بیستم
چه کسی/چیزی بیشترین منبع الهام منه؟ چرا من به سوی الهام از اون کشیده میشوم؟
دروغ چرا؟ ندارم یه همچین چیزی
روز بیست و یکم
درد من از کجا سرچشمه می‌گیرد؟ برای بهبودی من چه اتفاقی باید بیفتد؟
از سرم!یه گلوله توش خالی کنید بی زحمت.
روز بیست و دوم
نقاط قوت من چیست؟ من واقعا در چه چیزی خوبم؟
خودمم نمی دونم.
روز بیست و سوم
کاری که همیشه میخواستم انجام دهم اما میترسیدم؟
مردنم کار حساب میشه؟ خیلی دوست دارم تجربه کنمش.
روز بیست و چهارم
چیزی که دوست دارم یاد بگیرم؟
نقاشی و خیاطی
روز بیست و پنجم
چه سرگرمی های دوست دارم تجربه کنم؟
بیرون رفتن و قرار گذاشتن
روز بیست و ششم
من دوست دارم کجا زندگی ایده آل خودم را سپری کنم؟
به جای ساکت و دور از بقیه
روز بیست و هفتم
دوست دارم در پنج سال آینده به کجاها سفر کنم؟
به جاهایی که پر از اماکن تاریخی هستن و تاریخ جالبی رو توی خودشون جا دادن-
روز بیست و هشتم
برای مراقبت بهتر از خودم چه کاری میتوانم انجام دهم؟
انقدر پوستم رو خراش ندم
روز بیست و نهم
من چه زمانی کاری را انجام دادم که فکر میکردم نمیتوانم انجام دهم؟
یادم نمیاد
روز سی ام
در پایان زندگی ام دوست دارم چه برای دیگران باقی بگذارم؟
چیزی ندارم واقعا-
یه سری چیز میز درمورد فرهنگ های مختلف نوشتم.
