مرداب افسونگری در انزوا

با کمی گل‌گاوزبون چطوری؟

مرداب افسونگری در انزوا

با کمی گل‌گاوزبون چطوری؟

مرداب افسونگری در انزوا

من گمشدم توی دریای رویاهام جایی که از بلندترین قله سقوط میکنم و خودم رو در حال غرق شدن توی دریای بی کران میبینم.
_هی پرنده ی آبی به من بگو حالم خوب میشه؟

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
آخرین نظرات
نویسندگان

۲ مطلب در دسامبر ۲۰۲۳ ثبت شده است

دیوید هیوم هرگز نمی تونه اون عشقی که تبدیل به نفرت شد فقط با اورثینک بیش از اندازه رو درک کنه.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 12 December 23 ، 21:09
ᯓ★yue  ๋࣭

_ماهی گیر ماهی گیر، چه در تور احساسات من صید کردی؟

_دوست نداشته شدن.

   می‌دونی به دوست نداشته شدن عادت دارم بنابراین شنیدن اینکه هر‌روز بیشتر از روز گذشته دارم شبیه کسی می‌شم که ازش متنفر هست قلبم رو نمی‌شکنه.

  به شنیدن اینکه 《کی میمیری تا از دست تو راحت بشم》 عادت دارم.

  به شنیدن اینکه《از چشم افتادی》یا 《ریخت و قیافت حالم رو بهم می‌زنه》عادت دارم.

هربار که دقیقا همون کار به اصطلاح شوخی که دیگری نسبت به من رو انجام می‌ده انجام می‌دم ابروهاشون توی هم گره می‌خوره نگاه توی چشماشون ترسناک می‌شه و شروع می‌کنن به دعوا کردنم.

همیشه باید بشنوم 《هیچوقت بلد نیستی بس کنی》

  اما با اینکه قلبم خرد نمی‌شه با اینکه نمی‌ریزه پایین همچنان درد داره نمی دونم چرا هنوز انتظار دارم یه اتفاق متفاوت بیفته و یه مسیر جدید باز بشه.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 05 December 23 ، 23:32
ᯓ★yue  ๋࣭